نون و ریحون
خدا دنیا را با تمام موجوداتش آفرید و در کنار آنها، قلب را... من را... و تو را... که در قلب چون منی؛ چیزی به نام عشق بیافرینی! و رنگ کنی تمام سیاه و سفید دنیایم را روزی که به رسم خود... حس زیبای دوست داشتن را آفریدی فهمیدم، تبحر تو در آفرینش عشق بی حد و مرز است... ایمان آوردم! دستانم را به نیت تو دراز کردم گرفتی...... شدی جان پناهِ مخلوق بی پناهت که جز به اعتماد دستان تو ، توان برخاستنش نبود! ای خالق عشق... ای بی همتا! کمی درنگ کن.... من! به اعتماد دستان تو بود که تا بلندای آبی آسمانت پر گشودم ! اینک.... در فراز این ناهمواری های سنگدل! که استحکام لاجوردی آسمان را به رخ زمین میکشاند.... به اعتماد کدامین بام؟! کدامین نگاه منتظر؟! بالهای خسته ی عاشقی ام را ببندم ......! وقتی دستهای اعتماد تو دیگر در انتظار من نیست...!
Design By : Pichak |